اطلاعات عمومی شهرستان

مختصات: ۵۵٫۸۴″ ۱۷′ ۵۰°شرقی ۵٫۳۸″ ۲۸′ ۳۳°شمالی (نقشه) گلپایگان استان اصفهان شهرستان گلپایگان بخش مرکزی سال شهرشدن دارای پیشینه تاریخی مردم جمعیت ۸۶۶۰۱ زبان گفتاری فارسی مذهب شیعه جغرافیای طبیعی مساحت ۲۴۲۱ کیلومتر مربع آبوهوا میانگین دمای سالانه ۲۸ درجه اطلاعات شهری رهآورد صنایع دستی (منبت، خاتم کاری و قالی بافی) لبنیات، کباب گلپایگان پیششماره تلفنی ۰۳۷۲ وبگاه انجمن دوستداران میراث فرهنگی وردپاتکان، آخاله-نخستین تارنمای گلپایگانی های دنیا تابلوی خوشآمد به شهر به گلپایگون خوش آمدید! گلپایگان شهری در استان اصفهان ایران است که در فاصله ۳۵۲ کیلومتری تهران و ۱۵۶کیلومتری شمال غربی اصفهان قرار دارد. سلسله کوههای مرکزی و رود قبله، که از کوههای جنوبی خوانسار سرچشمه میگیرد، از این شهر میگذرد و مابین شهرهای خوانسار، نجفآباد، خمین و میمه جای گرفته است. گلپایگان شهری است با فرهنگ کهن، پرداخته همای دختر بهمن (سمره، چهره آزاد)، از سلسله کیانیان، که دراصل نامش، وردپاتکان (سرزمین گل ُسرخ) بودهاست. نامگذاری {همچنین|وردپاتکان}} گلپایگان را همای دختر بهمن کیانی ساخت و بنام خود سمره خواند که در نخست همای را سمره گفتندی. دخترش آن را تجدید عمارت کرد و گلبادگان یا گربادگان گفت. گلپایگان از آمیختگی سه واژه ( گل - پای - گان ) بر پا شدهاست. نام نخست شهر، گردپاذگان بودهاست.(برهان قاطع،۱۳۶۱، ذیل گلپایگان)، گروهی دیگر نام آغازین آن را گَرپادگان به معنی کوهپایه میدانند. «گَر» در زبان پارسی میانه به معنای کوه است. در واپسین روزهای ساسانیان و روز های آغازین اسلام «گردپادگان» خوانده میشد و تازیکان معرب نموده «جرباذکان» نامیدهاند. (معجم البلدان یاقوت دیده شود). سپس از روی قاعده دیگری که آن نیز در زبانشناسی ایران معروف است، را و دال تبدیل به لام گشته و کلمه گارد مبدل بگال و سپس مبدل بگول و سپس مبدل به گل شده و بالاخره وردپاتکان و گلپایگان، شده یعنی شهر گلباد، و چنانکه گفتیم گلباد از نامهای معروف ایرانی بودهاست. (مقاله های کسروی ج ۱ صفحه ۱۲۲-۱۲۱) سپیده سحر و طبیعت گلپایگان برخی گفتهاند در اصل «ورتپاتکان» به معنی شهر یا سرزمین ورتپات بوده که یکی از نامهای ایران نیز میباشد. سپس با گذشت زمان وردپاتکان، «وردپاذکان»، «گردپاذکان»، «گلپادگان» و سرانجام «گلپایگان» شدهاست. ورد، به معنی گل سرخ است و در نتیجه تغییراتی که از روی قواعد زبان شناختی در آن روی داده، واژه ورد تبدیل به « گل » شدهاست. پات از مصدر پاییدن، به معنی نگاهبانی کردن است و «وردپات» گل نگاهدار معنی میدهد. پات پس از مدتی «پاذ» و سرانجام دگرگون به «پای» شدهاست. واژه «کان» که سپس «گان» گردیده در آخر نام شهرها و آبادیهای بسیاری چون اردکان، زنگان، ارزنگان و ارزنکان… آمدهاست. آب و هوا آب وهوای گلپایگان متغیر و دارای زمستانهای نسبتا سرد با حداقل حرارت ۲۱- درجه و تابستانهای گرم و خشک است که حداکثر حرارت آن تا۵/۳۷+ درجه میرسد. بارندگی غالبا در زمستان و میزان آن حدود ۳۰۰ میلیمتر است. گلپایگان از مناطق نیمه صحرایی است و به علت نزدیکی به کویر مرکزی، بارندگی آن کم و هوایش متغیر است. دشت گلپایگان، وسیع و آب آن از رودخانه و قنات و چشمه و منابع آبهای زیرزمینی تامین میگردد. کوهستانهای پوشیده از مراتع و رودخانههای منطقه چشم انداز طبیعی زیبایی به وجود میآورند. سلسله جبال مرکزی ایران از این شهرستان میگذرد. پوشش گیاهی پوشش گیاهی درمناطق کوهستانی استپ کوهی همراه باانواع گون و به ویژه «کتیرا» است که مصرف صنعتی و بهداشتی دارد و به خارج از کشور هم صادر میشود. استپ کوهی از غرب به شرق کاهش مییابد از این رو منطقه غرب که دارای پوشش گیاهی بهتر و آب بیشتر است، محل پرورش گوسفند و گله داری است. گیاهان خودرو مانند مُک کو (شیرین بیان) که ریشه آنها استفاده داروئی دارد، گل گاو زبان، شاتره، کاسنی، تره کوهی، چندال، مرزنجوش، دینارو (که بسیار خوش عطر و بو است)، شوید کوهی، پافغلاق، ریش قازی، شنگه، جوقاسم، گوش بره، خاکشیر، مرزنگوش، بارهنگ (بالنگ)، بابونه، بالنگو، قدامه، کرچک،...همه برای مردم شهر آشنا است. در گلپایگان گندم، جو، پنبه، چغندر قند، تنباکو، شبدر، یونجه، سبزیهای خوردنی، صیفی جات، آلو، زالزالک، سیب، هلو، آلوچه، گیلاس، آلبالو، زردآلو، مو (انگور از همه رقم: کشمش، عسکری، شآاونی (شاهونی)، مونقّا، ریش بابا...)، همه عمل میآید. درختان قابل رویش گلپایگان عبارتند از: چنار، صنوبر، وهنو، بید مشک، عناّب، بادام کوهی، انجیر وحشی، سنجد، زبان گنجشک، بلوط، انجیر وحشی، نارون، توت، کاج، سپیدار، و درختان میوه (سیب، گلابی، زردآلو، بادام و گردو و...). جغرافیا گلپایگان از طرف شمال به خمین (کمره) و قسمت کوچکی از مغرب به کوههای بختیاری و الیگودرز و از طرف جنوب به خوانسار و کوه های بختیاری و از طرف مشرق به میمه و کوه شیخ احمد و کوه سرخ و کوه صالح پیغمبر و ماهور گل گله و بیشه و از طرف جنوب شرقی به نجف آباد محدود است. ارتفاع آن از سطح دریا ۱۸۱۸ متر است. (مبنای ارتفاع = سطح متوسط آب خلیج فارس در منطقه فاو که مبنای مسطحات اروپائی میباشد.) تغییر شکل سطح زمین در دشت گلپایگان که برداشت بی رویه آب زیرزمینی یکی از عوامل اصلی آن است، دارد خودش را نشان میدهد. فرونشست زمین میتواند باعث آسیب های جبرانناپذیری به ساختمان ها، چاه ها، زمین های کشاورزی و شریان های حیاتی گردد. فرونشست زمین، یکی از پدیدههای زمینشناسی است که در اثر زیاده رویهای آدمی در بسیاری از نقاط جهان از جمله در گلپایگان، در حال وقوع است. گلپایگان بر سر مسیر ارتباطی همدان - اراک به اصفهان و همچنین مسیر کرمانشاه - اراک به اصفهان قرار گرفته است. روستاهای گلپایگان بر اساس بانک جامع روستاهای کشور [۶] بدین شرح است: آرجان، اسفاجرد، اسفرنجان، تیکن، دُرّ، درب امامزاده ابراهیم، دستجرده، دم آسمان، رباط سرخ علیا، رباط قالقان، رباط محمود، رباط ملکی، رکابدار، زرنجان، سراور، سعیدآباد، شادگان، شرکت سهامی زراعی، شیدآباد، غرقه، فاویان، فرج آباد، فقستان، قالقان، قرغن، کلوچان، کوچری، مزرعه، ملازجان، نیوان سوق، نیوان نار، وانشان، هنده شهرهای دیگر در گلپایگان: گوگد گلشهر ارتفاعات شهرستان گلپایگان ارتفاعات شهرستان گلپایگان که دنباله شرقی سلسله جبال زاگرس و غالباً از کوههای اطراف اصفهان جدا شده، متعلق به دوران دوم زمینشناسی بوده و به صورت چندین رشته موازی از شمال غربی به جنوب شرقی امتداد مییابد.بلندترین قله این شهرستان کوه صالح پیغمبر که زیارت گاه نیز بر قله آن است میباشد منابع آب رودخانه گلپایگان نوشتار اصلی: رودخانه گلپایگان رودخانه گلپایگان که از ارتفاعات زاگرس در مجاورت سرشاخههای زاینده رود و دز سرچشمه میگیرد اصلیترین شبکه زهکش منطقه را تشکیل میدهد. هرانگ (هرهنج) در فرهنگ بهدینان، هرانگ یا هرهنج (هُرَنگ در گویش زرتشتیان یزد و ترنگ در گویش زرتشتیان کرمانی) به معنای آبی است که در مجرایی شیبدار تند حرکت کند و بالاخره در لغت نامه دهخدا به آن قسمت از قنات که رویش باز است و پوشیده نیست معنی شدهاست. در گلپایگان نزدیک کوه قلعه جمال هرانگ جاری است. در برخی روستاهای گلپایگان مانند فاویان تنها به بخشی از مسیر قنات هرانگ گویند که دارای زه آب باشد. وجود هرانگ بیشتر در قنات هایی پیش میآید که به خاطر نرمی زمین در محل مظهر و چاههای نزدیک به آن و همچنین کول گذاری نشدن آنها مظهر و چاههای نزدیک به آن به تدریج ریزش میکند، مظهر به طرف مادر چاه عقب نشینی میکند و در نتیجه اختلاف سطح آب مظهر تا کنارههای زمین پیوسته افزایش مییابد. گاه نیز ممکن است این ریزش طی قرن ها تا مادر چاه ادامه پیدا کند و بدین ترتیب هرنگ ممکن است در مظهر چند متر ژرفا داشته باشد و در ازای آن به چند کیلومتر برسد و نیز ممکن است اصولاً قنات از نوع قنات روباز و تمام آفتابی باشد که در زمین های زه دار کنده میشوند. ( منبع: کتاب فرهنگ یاریگری در ایران – تألیف مرتضی فرهادی) فراهم کردن آب از لرستان تامین آب گلپایگان از لرستان پس از اجرای طرح انتقال آب الیگودرز به قم سالانه ۱۸۱ میلیون متر مکعب آب از شهرستان الیگودرز به سد کوچری منتقل میشود.[۷] شهرستان الیگودرز اکنون تامین کننده اصلی آب مصرفی (شرب، صنعتی، کشاورزی) شهرهای خوانسار، گلپایگان، خمین، محلات، نیم ور، سلفچگان، ساوه و قم میباشد.[۸] انتقال آب الیگودرز به قم نوشتار اصلی: انتقال آب الیگودرز به قم پس از اجرای طرح انتقال آب از الیگودرز در شرق استان لرستان به قم که رسانههای ایران از آن با عنوان کلی و مبهم « طرح انتقال آب از سرشاخههای دز به قم» نام میبرند، شهرستان الیگودرز اکنون تامین کننده اصلی آب مصرفی (شرب، صنعتی، کشاورزی) شهرهای خوانسار، گلپایگان، خمین، محلات، نیم ور، سلفچگان و قم میباشد.[۹][۱۰][۱۱] به گفته فتاح وزیر وقت نیرو این آب یکی از بهترین آبهای دنیا است.[۱۲] در مجموع ظرفیت انتقال و جمعآوری آب در این طرح ۲۳ متر مکعب بر ثانیه است در حالی که بیشترین میزان آبی که از سد کرج به تهران میآید ۱۱ متر مکعب بر ثانیه بوده و ظرفیت سامانه یادشده بیش از دو برابر آب انتقالی از سد کرج به تهران است.این سامانه سالیانه ۱۸۳ میلیون متر مکعب آب به پشت سد کوچری منتقل میکند. ظرفیت نهایی انتقال آب در این پروژه ۵۰۰۰ لیتر در ثانیه است.[۱۳][۱۴] مقدار انتقال آب برای افق سال ۱۴۱۰ به ۲۴۰ میلیون مترمکعب میرسد که مطالعات آن در حال انجام است.[۱۳][۱۵] اعتراضها و خسارتها انتقال آب از شرق استان لرستان و شهرستان الیگودرز به شهرهای خوانسار، گلپایگان، خمین، محلات، نیم ور، سلفچگان و قم باعث پایین رفتن شدید سطح سفرههای آب زیرزمینی و در نهایت خشک شدن چاههای آب این منطقه شده است. بیش از ۶۰ حلقه چاه خشک شده و ۱۷۱ حلقه از چاه های منطقه نیز در آستانه خشکیدن قرار دارند، اما تاکنون حقابه یی برای این روستاها در نظر گرفته نشده است.[۱۶] این طرح درحالی برای استانهای دیگر هدف گذاری شده است که ۸۹۲ روستای لرستان مشکل آب آشامیدنی دارند و ۶۸ هزار جمعیت روستایی این استان به وسیله تانکر آب رسانی میشوند.[۱۷][۱۸][۱۹] از سوی دیگر نامگذاری این طرح به عنوان مبهم «طرح انتقال آب از سرشاخههای دز به قم» و همچنین نام گذاری پروژه ساخت و اجرای این طرح با نام پروژه قمرود باعث واکنشهایی در میان مردم استان لرستان شد تا جایی که حجت الله رحمانی نماینده شهرستان الیگودرز هم نسبت به نامگذاری این طرح اعتراض کرد و آن را مجعول خواند. خشک شدن چاهها و چشمههای شهرستان الیگودرز علاوه بر خسارات بسیاری که به بخش کشاورزی وارد کرده است باعث از بین رفتن مجتمعهای پرورش ماهی در این شهرستان شده است. پرویز فتاح، وزیر نیروی پیشین دولت نهم مدعی شد که وی مدافع حقوق مردم الیگودرز است.[۲۰] این پروژه تنها پروژه ایران است که کلنگ آن برای آنکه باعث مطالبهای از سوی مردم لرستان نشود به جای مبدا در مقصد طرح به زمین زده شده است.[۲۱] سد گلپایگان نوشتار اصلی: سد گلپایگان سّد گلپایگان، نخستین سّد مدرن ایران سد گلپایگان نخستین سد مخزنی خاکی و نخستین سد مدرن ایران است مردم عکس قدیمی از جوانان گوگد سال ۱۳۶۰ جایگاه جمعیتی بر اساس سرشماری سال ۱۳۸۵ تعداد جمعیت شهرستان گلپایگان ۸۶۶۰۱ نفر (۲۴۸۲۰ خانوار) بوده است. این شهرستان سه دهستان (جلگه، کنار رودخانه و نیوان)، سه شهر (گلپایگان، گوگد و گلشهر) و ۵۲ روستا دارد. تعداد افراد جمعیت گروه سنی ۱۰ - ۴۹ ساله ۵۶۷۲۰ نفر تعداد بی سواد در گروه سنی ۱۰ - ۴۹ ساله ۱۲۷۴ نفر درصد باسوادی درگروه سنی ۱۰ - ۴۹ ساله ۹۸ در صد طبق آمار سال ۱۳۸۹، (در گروه سنی بین ده و ۴۹ سال) تعداد افراد بیسواد گلپایگان (با احتساب جلگه، کنار رودخانه، نیوان، گوگد، گلشهر و همه ۵۲ روستای گلپایگان) حدود ۱۳ هزار نفر بوده است. (۴۵۷۴ مرد، و ۸۳۴۸ زن) آمار افراد باسواد گلپایگان (به نسبت جمعیت)، از دیگر شهرهای استان اصفهان بیشتر است. [۲۲] زبان و گویش گلپایگان نوشتار اصلی: زبان و گویش گلپایگان در گلپایگان به جز عده محدودی از روستاهای منطقه که زبان خاص خودشان را دارند بیشتر مردم به زبان فارسی (و با لهجه گلپایگانی) صحبت میکنند. تاریخ پیشینه زندگی در گلپایگان پیشینه زندگی در گلپایگان این کهن شهر دوران کیانی، به دوران پارینه سنگی میانه و نو سنگی میرسد. این ادعا را همچون میتوان از سنگ نگارههایی که بیانگر اشیایی مانند چماق و تیر و کمان و کمند و کهنترین سازهای ایرانی است، اثبات کرد. سنگ نگارهها کهنترین آثارتاریخی و هنری بجامانده از بشر هستند. سنگ نگارهها کهن ترین آثارتاریخی و هنری بجامانده از بشر هستند. اگرچه روشهای علمی مانند آزمایش موسوم به نیمه عمر کربن، پتاسیم آرگون (Potassium Argon) و تعیین جهت قطب مغناطیسی (Magnetic Polarity Chronology) و یا مقدار اورانیوم توریوم (Uranium Thorium) که برای تعیین تاریخ دورههای پارینه سنگی به کار میرود، هنوز بر روی آثار به دست آمده از گلپایگان انجام نشدهاست، و به همین دلیل نمیتوان بطور دقیق سابقه سکونت در گلپایگان را مشخص نمود. گفته میشود بزرگترین و کاملترین مجموعه سنگ نگارههای ایران در شهرستان گلپایگان قرار دارد و در بخش های(مناطق) ۲۱ گانه غرقاب و کوچری میتوان بیش از دهها هزار نگاره بر سنگها پیدا کرد. این سنگ نگارهها از دید گستردگی، فراوانی، پیشینه و گوناگونی نگاره ها در دورههای تاریخی ایران براستی بی همتا است و سیر تکاملی خط مانند خط سطری، هندی، پهلوی، عربی، پارسی و عبری در این سنگ نگارهها وجود دارد. سنگ نگارهها مبانی هنر، خط و فرهنگ در ایران هستند. یکی از سنگ نوشتهها در ضلع جنوبی گنبد مسجد جامع گلپایگان، دور افتاده است. o بررسی سنگوارهها و فسیلهایی که گفته میشود در گوشه و کنار قلعه جمال و حاجی قارا پیدا شدهاست، o سنگ نوشتههای تنگه غرقاب، o نمونه های خط پهلوی که در منطقه کوچری کشف شده، o کتیبه خط پهلوی در رباط چم اسبه، o وجود برخی افسانههای اساتیری در بازگویی تاریخ گلپایگان، o مراسم دیرینه عروسی قنات، o جویبار «هرانگ»، o قلعه گبری و پایههای پلی نزدیک آن، o بنا شدن مسجد جامع ﺑﺮ روی یک آﺗﺸﻜﺪه ﺳﺎﺳﺎنی، و ـ o وجود دهاتی مانند نیوان و فقستان و وداغ و وانشان و «ویست»... ـ همه و همه، بیانگر پیشینه زندگی آدمی در گلپایگان است. پیشینه ویست (ویس)، به دوران مادها بر میگردد. ویست، واژه ای بسیار کهن است و در زبان پهلوی، شاهزاده معنی میدهد. فقستان هم به معنی بتکده است و روستای فقستان در گذشتههای دور آتشکده داشته است. نام بجستان که معرب بغستان است از بغ به معنی خدا گرفته شده و یاد آور بیستون، بغداد و فقستان بود که معنی آن «جایگاه خدایان» است. سنگ نگارهها کهنترین آثارتاریخی و هنری بجامانده از بشر هستند. به تعبیری بستر بوجود آمدن حروف رمزی، خط، جابجایی پیام، زبان، تاریخ، اسطوره ها، هنر و فرهنگ از سنگ نگارهها است. عمر برخی از آنها به چهل هزار سال میرسد و بشر تا کنون پیروز به کشف هیچ پدیده تاریخی و هنری بدین پیشینه نشدهاست. گلپایگان بیش از ۵۰۰۰ نمونه سنگ نگاره یا Petroglyph در جایگاه های غرقاب، کوچری، هورستانه و هاجیله دارد که پیشینه برخی از آنها به هزاره پانزدهم پیش از میلاد یعنی ۱۷۰۰۰ سال پیش میرسد. بر روی یکی از سنگ نگاره هایی که از غرقاب گلپایگان به دست آمده، نوشته شدهاست: «این سه چیز را همیشه مقدس بشمار: راغ آب، دریای آب و آتش هیزم» از سنگ نگارههای تنگ غرقاب درمی یابیم که روستای غرقاب یکی از مراکز مهم شکار در دوران پیش از کشاورزی بوده است. سنگوارهها و فسیلهایی که در گوشه و کنار قلعه جمال و حاجی قارا پیدا شده، نشانگر این است که در درازای دورانهای زمینشناسی این بخش در زمانهایی زیر آب بوده است. پژوهشهای زمینشناسی این نکته را تایید میکنند. زلزله هولناکی حدود ۷۰۰ سال پیش (۷۱۵ هجری/۱۳۱۶ میلادی) گلپایگان را به ویرانی کشید [۲۳] در دهههای نخستین سده نخست هجری قمری، گلپایگان به دست اعراب افتاد و نام زیبایش معرب گشته و جرفادقان خوانده شد. بین فرهنگ ورزان گلپایگان این نظر شایع است که گویا خشایارشاه در نبرد با یونانیان مردم گلپایگان را به یاری میطلبد و حاکم شهر در پاسخ وی که میپرسد «گلپایگان چه تعداد نیروی نظامی میتواند در این لشگر کشی داشته باشد؟» پاسخ میدهد دویست هزار نفر. برخی ادعا میکنند در این مورد در موزه شیراز سندی موجود است که نیاز به بررسی دارد و نمیتوان هر شایعه ای را پذیرفت. تنها نام گلپایگان را عوض نکردند. نامهای باستانی بسیاری از شهرهای ایران به عربی تغییر یافت که این تغییر، هم در تلفظ و هم در نوشتار به انجام رسید که از آن میان میتوان به تغییر نام سپاهان یا اسپهان به اصفهان، زنگان به زنجان، دژپل به دزفول، بروگرد به بروجرد، و کرمانشاه به قرمیسین اشاره کرد. بعد از هجوم اعراب به ایران، گلپایکان (مثل دیگر شهرهای این سرزمین) در قلمرو امویان، عباسیان، صفاریان، دیلمیان، سلجوقیان، خوارزم شاهیان، مظفریان و ایلخانیان مغول قرار داشت. در دوران عباسیان، گلپایگان از مناطق آباد کشور بود و اوج شکوفایی شهر در زمان حکومت سلجوقیان به خصوص محمد بن ملکشاه سلجوقی بوده که بناهای زیادی از جمله مناره و بازار و مسجد جامع را از خود باقی گذاشتهاست. وجود کاروانسراهای متعدد در منطقه و آثار تاریخی حکایت از اهمیت و آبادانی این شهر در دورههای مختلف تاریخی دارد اما با تاخت و تاز جنگافروزان هم روبرو بوده است. تیمور وقتی برای تسخیر اصفهان و شیراز خیز برداشت، خود را از گلپایگان به سده و اصفهان رسانید و در گلپایگان نیز، کشتار فجیعی به راه انداخت. جهانشاه قراقوینلو هم، با بهرهگیری از درگیری امیرزادگان تیموری، هنگامیکه برای مقابله با سلطان محمد به اصفهان رفت، در جُربادقان (گلپایگان) متوقف شد و حضور سپاهیانش مردم را آزار فراوان داد. گلپایگان در حمله مغولها نیز آسیب فراوان دید. با فتنه مغول این شهر از اعتبار و رونق ساقط گشت و تنها در زمان «اوزون حسن» (ابو النصر حسن بیگ بن عثمان بیگ، سرسلسله آق قویونلو) ۸۸۲- ۸۲۸ ق بار دیگر نامی از آن بر سر راه تجاری همدان به اصفهان به میان میآید. آخرین دوران طلایی رونق شهر مقارن با دوران حکومت شاه عباس و امارت امامقلی خان [۲۴] سردار بزرگ صفوی در گلپایگان میباشد. گلپایگان در روزگار فرمانروایی صفویان از مراکز مهم علم و ادب بودهاست. مذهب اکثریت مردم گلپایگان بعد از اسلام به تبع قدرتهای حاکمه، شافعی بودهاست. زمانی که آل بویه به قدرت رسید، گروهی شیعه شدند ولی رویکرد اکثریت مردم به تشیع در زمان صفویه بود که عالمان و فقهای جبل عامل و امثال محقق کرکی از لبنان وارد سرزمین ما شدند و به تبلیغ شیعه پرداختند.[۲۵] با شروع فتنه افغان، گلپایگان که مقر فرماندهی علیمردان خان بختیاری و محل تجمع نیروهای کمکی به اصفهان بود به شدت از طرف محمود افغان مورد انتقام جویی واقع گشت و نه تنها اکثر اهالی آن از دم تیغ گذشتند بلکه اغلب آثار و تاسیسات کشاورزی و قناتهای آن هم تخریب گشت و دیگر هرگز این شهر به اعتباری که در گذشته داشت، دست نیافت. (اشراقی، ۱۳۸۳، ص۱۵۷ به نقل از تاریخ مسعودی نوشته ظل السلطان) در زمان قاجاریه خصوصاً زمان ناصرالدین شاه و حکومت ظل السلطان بر اصفهان (که «اِبْراهیمْ خانِ صَدیقُ المَمالِک» به فرمانروایی گلپایگان فرستاده شد)، شهر در استانه نابودی قرار گرفت. فرستادن حکام جبار وخونریزی چون سراج الملک –حشمت الدوله –میرزا حسن خان انتظام الملک و تحمیل فوج سرباز به فرماندهی صارم الدوله باعث شد اکثر مردم سر به کوه و بیابان بگذارند. غارتگرانی چون رجبعلی لر، علی مردان خان و علقلی زلکی، هم... براستی بیداد کردند. از ۱۳۲۰ به بعد خصوصاً در زمان مرحوم دکتر عبداله معظمی [۲۶] و با ساخته شدن سد گلپایگان ـ گسترش آموزش وپرورش [۲۷] و احداث دانشسرای مقدماتی، [۲۸] کارهایی که در راه پیشرفت گلپایگان انجام شده و بعد از انقلاب نیز با اجرای برنامه هایی مانند کارخانه پنیر (که برخلاف امروز، تا ۱۵ سال پیش ۲۰ درصد کل پنیر ایران را تامین میکرد.) ـ کارخانه آرد ـ مجموعه تولید قطعه های خودرو ـ توسعه کشاورزی ودامپروری ـ احداث شهرک صنعتی و مجموعه تاریخی ارگ گوگد ـ احداث سد کوچری و مراکز آموزش عالی... ــ گلپایگان چهره دیگری گرفتهاست. گلپایگان هماکنون به دنیای مجازی راه یافته و وبلاگها و تارنماهای اینترنتی فعال شدهاند، ساختمان سازیها تغئیر کرده و چشم مردم مدتها است به آسانسور هم روشن شده است! ساخت ایستگاه آتش نشانی، گشایش فاز نخست میدان میوه و تره بار، رشد ارتباطات و به تکاپو افتادن شرکتهای جدید، تا چند سال پیش هم گمان نمی شد. در گذشته روزانه دو یا سه اتوبوس (از گاراژ تهران مشهد و ایران مشهد...) راهی تهران میشدند. اکنون تا نیمههای شب اتوبوس پشت اتوبوس به راه است. اگرچه با این که گلپایگان، بیش از ۲۱۶ مسجد و ۱۳۳ امامزاده دارد، هنوز بدون موزه [۲۹] و تئاتر و سینما است و مراکز آموزشی و ورزشی کافی ندارد. سالن چند منظوره مجتمع فرهنگی این شهرستان، سینما به شمار نمیرود. واقعش این است که چالش سینما (و تئاتر) گلپایگان به سالهای پیش که مراجعی مانند آیت الله صافی و آیت الله محمدی و آیت الله گلپایگانی از ساخت سینما و دیدن تلویزیون بازمیداشتند، برمی گردد. گفته شده کتابخانه مرکزی گلپایگان (کتابخانه آیت الله محمدی گلپایگانی)، که دارای گنجایش بیش از ۳۲هزار نسخه کتاب است و در زمینی به مساحت یک هزار و ۴۲۵متر مربع ساخته شده، بزودی سر و سامان میگیرد. گلپایگان، سنگآب قدیمی مسجد جامع در زمان شاه منوچهر مختاری (فرزند محمد مختاری هنرمند)، فرامرز شریفی (فرزند فرج الله شریفی)، مهندس حسینجان زینلی، حمید سعیدی زاده، و حاج حسین اکرمی ...در مبارزه با دیکتاتوری از جان خود گذشتند. بعد از انقلاب نیز بیش از پنجاه دانشجو و دانش آموز (از شهرستان گلپایگان) اعدام و...شدهاند.[۳۰] ... مردم گلپایگان عموماً پاک و بی آلایش هستند. نمونه هایی مثل محمد علی شعبانی [۳۱](حسینی شکنجه گر مشهور ساواک) که صدها نفر را تا دم مرگ شلاق زد و با شوک الکتریکی و دستگاه موسوم به آپولو، شکنجه کرد ـ در برابر مردم شریف گلپایگان کفی بیش نیست. در خاطرات زندانیان سیاسی (پس از انقلاب) علاوه بر «مرتضی اشراقی» [۳۲](یکی از ۳ نفری که در تابستان سال ۱۳۶۷ مآمور رسیدگی و تعئین تکلیف زندانیان سیاسی بود )، از فردی با اسم مستعار «حاج آقا ۳۴» (محمد توانا) اسم برده شده که اهل گلپایکان است. کسانی شهادت داده اند که محمد توانا زندانیان بسیاری را در شرایط طاقت فرسا قرار داده و در بند ۲۰۹ زندان اوین و... مسئول استنطاق بوده است. [۳۳] باید به صفحات درخشان هم اشاره کرد. در جنگ هشت ساله عراق و ایران هزاران نفر از جوانان فداکار شهر، روبروی متجاوزین ایستادند و ۳۵۶ نفر جان به جان آفرین دادند. گلپایگان همچنین در این جنگ، ۸۰۰ جانباز داشته است. کشاورزی و دامداری شهرستان گلپایگان یک قطب مهم کشاورزی و دامپروری کشور محسوب میشود. اراضی آن بالغ بر سی هزارهکتار (با بیش از دوازده هزار بهره بردار) است که بیشتر به صورت اراضی زراعی میباشد. اکثریت مردم این شهرستان کشاورز و دامدار بوده و غیر مستقیم به عنوان شغل دوم به کشاورزی و دامداری اشتغال دارند. در بخش دامپروری تعداد دامهای سنگین حدود ۵۱۵۰۰ رأس و دامهای سبک ۱۱۲۰۰۰ رأس میباشد و توان تولید ۶۲۰۰۰۰ تن شیر، ۳۴۹۰ تن گوشت قرمز، ۴۸۰۰ تن گوشت سفید با ۱۰۸ واحد مرغداری ۱۴۴۰۰۰۰ قطعه طیور را دارد. همچنین ۶۵۰۰ کلنی زنبور عسل با حدود بیش از ۷۰۰۰ دامدار در این شهرستان وجود دارد. نوع و میان تولید سالانه محصولات زراعی و دامی شهرستان به ترتیب عبارتند از : گندم ۱۵۰۰۰ تن –جو ۸۸۰۰ تن – علوفه خشک ۳۷۰۰۰ تن – سیب زمینی ۹۲۰۰ تن – ذرت علوفه ای ۱۴۰۰۰ تن – خیار و گوجه فرنگی ۶۶۵۰ تن منابع آبی شهرستان شامل ۸۵۰ دهنه چاه عمیق و نیمه عمیق و سطحی ۷۲ رشته قنات دایر و بایر ۱۸ دهنه چشمه و یک باب سد میباشد. مساحت اراضی زراعی با احتساب اراضی آیش حدود ۲۸۱۳۶ هکتار و باغی حدود ۱۷۳۲ هکتار است. مهمترین پتانسیل های سرمایه گذاری در بخش کشاورزی موارد زیر است: ۱-احداث گلخانههای سبزی، صیفی، گلهای زینتی و... ۲-شرکتهای خدمات مکانیزاسیون کشاورزی ۳-صنایع تبدیلی دامی و کشاورزی ۴- شرکتهای خدماتی حمایتی کشاورزی و دامی ۵-شرکتهای توسعه و جمع آوری گیاهان دارویی از مراتع زارع ۶-شرکتهای پیمانکاری برنامه هی آبی و خاکی و آبیاری تحت فشار ۷-توسعه شیلات و آبزیان در حال حاضر ۸۰ درصد افراد بومی شهرستان گلپایگان مستقیم و غیرمستقیم به کشاورزی و دامپروری اشتغال دارند از یکهزار و ۶۰۶ کیلومترمربع مساحت اراضی شهرستان گلپایگان ۳۰ هزار هکتار زیر کشت است و در صورت تامین آب، این میزان به ۵۰ هزار هکتار قابل توسعه است. البته یکی از چالشهایی که بخش کشاورزی با آن مواجه است کمبود منابع آبی و پایین بودن راندمان آب است. در تولیدات باغی و زراعی ۱۲ هزار بهرهبردار در شهرستان مشغول به کار هستند که ۲۸۰ هزار تن انواع محصولات کشاورزی را در طول سال به بازار عرضه میکنند، همچنین در تولیدات دامی ۷ هزار و ۸۰۰ بهرهبردار در شهرستان اشتغال دارند که ۱۱۰ نوع محصولات دامی را در طول تولید میکنند. اگرچه یکی از مهمترین کارخانجان تولید فرآوردههای لبنی کشور با ظرفیت تولید ۱۰۰۰۰ تن انواع محصولات لبنی پاستوریزه در این شهرستان قرار دارد که بخش قابل توجهی از نیاز داخل کشور را تآمین میکند اگرچه در کشور ما رقم تولید سالانه شیر بیش از هشت میلیون تن است، اما ـ به شیر به عنوان صنعت بنیادی توجه نمیشود. نقش حیاتی «خانه شیر» برای خیلی از مدیران نیز روشن نیست و استانداردهای شیر تدوین نشده است... تنها در شهر کوچک گلپایگان سالانه هزاران تن شیر تولید میشود. (رقمی که تارنمای فرمانداری گلپایگان اعلام نموده، ۶۲۰۰۰۰ تن است.) [۳۴] ... بخش کشاورزی و دامداری مکانیزه گلپایگان بسیار فعال بوده و در استان سرآمد میباشد و از این مراکز بزرگ میتوان به شرکت زراعی و مرکز دامپروری گلپایگان اشاره داشت که قدیمیترین شرکت سهامی زراعی ایران است. شرکت سهامی زراعی گلپایگان از سال ۴۷ با مشارکت ۱۳۴ کشاورز صاحب نسق و صاحب زمین و با همکاری دولت تشکیل شد که آورده کشاورزان ۱۲۵۰ هکتار و مشارکت دولت در دو هزار هکتار بود که در مجموع ۳ هزار و ۲۵۰ هکتار زمین تشکیل شد. در شرکتهای سهامی زراعی زنجیرهای از تولید زراعی مانند گندم، جو، چغندر، علوفه، سیبزمینی، پیاز، ذرت و باغبانی مانند تولید هلو، توت، سیب و سایر محصولات باغبانی و نیز محصولات دامی مانند گاوداری، گوسفندداری به روش مدرن و زیر نظر مهندسان کشاورزی انجام میشود. گلپایگان براستی شهر گلها است. هر ۵۰ شاخه گل گلپایگان ارزش مادی یک بشکه نفت را دارد. اگر صنعت گردشگری در میهن ما معنی واقعی خودش را داشت، گلهای گلپایگان به همه جای دنیا صادر میشد. به اعتقاد گلابگیران گلپایگان، هرسال حدود ۴۰ الی ۴۵ تن گلاب ناب و ۲۵۰ (دویست و پنجاه) لیتر اسانس گل محمدی برداشت میشود. در گلپایگان حدود ۹ هکتار گلستان گل محمدی موجود است و بیشترین سطح زیر کشت این محصول در منطقه گلشهر این شهرستان با ۳ واحد گلاب گیری سنتی میباشد. کشاورزی در گلپایگان به گونه سنتی است، ولی درسالهای اخیر تراکتور و خرمن کوب هم به کار گرفته میشود. فرآوردههای کشاورزی شهرستان گلپایگان، عبارتند از: گندم، نخود، آفتاب گردان، لوبیا، عدس، ماش، کنجد، پیاز، سیب زمینی، سبزی، چغندر قند، هویج، کدو، بادمجان، فلفل، خربزه، هندوانه، گرمک، طالبی، خیار، انگور، شبدر و یونجه. ... باغداری هم در این ناحیه رونق دارد و گونههای گوناگون میوه مانند سیب، گلابی، گیلاس، گردو، آلبالو، بادام، و … در آن یافت میشود. همچنین دام پروری و مرغ داری سنتی و علمی در این شهرستان رواج داشته و بسیاری از مردم این منطقه به پرورش دامهای گوسفند، بز، گاو و طیور اشتغال دارند. پرورش زنبور عسل هم در گلپایگان قابل توجه است. و الان عسل یکی از سوغاتیهای شهر است. الان مزارع پرورش ماهی، مزارع پرورش شترمرغ، پرورش، تولید و نگهداری اسب ایرانی، گاوداریهای بزرگ و کارگاههای لبنیاتی زیادی در شهر هستند. (شرکت لبنیاتی مروارید گلپایگان و...) نژاد گاو بومی گلپایگان یکی از بهترین نژاد گاو شیری شناخته شده ایران میباشد که در حال حاضر یک مرکز تحقیقاتی برای اصلاح حفظ و تقویت صفات بارز و خوب این نژاد در حال فعالیت میباشد. فصل درو و آداب پوشیدن لباس در گلپایگان کشاورزان گلپایگانی کشاورزان گلپایگان (به ویژه در روستاهایی مثل دستجرده و شادگون و...)، پیش از این که خوشههای سبز گندم طلایی بشود به فکر آماده کردن پوشش و ابزار مخصوص درو هستند. به هنگام درو، دروگرها شلوار بلند و گشادی میپوشند. دروگر، به دست هایش و ساق پای چپش مچ پیچ میپیچد. پیچیدن به ساق پای چپ به این دلیل است که موقع بریدن گندم، داس (دسخاله)، به پای دروگر نخورد. دروگر یک دستمال بزرگ هم به سرش میبندد. جنس پارچه ی لباس و مچ پیچ از پنبه (قدَک) است. رنگ پیراهن دروگرها سفید و شلوار آن معمولاً آبی کمرنگ انتخاب میشود. در گذشته بانوی خانه آن را تهیه میکرد (تیار میکرد) و میدوخت. پیش از درو علاوه بر دودکردن اسپند، دعای خیر زن و فرزند...، بدرقه راه دروگران بود. در لباس خیر و برکت (لباس دروگرها) آستین راست پیراهن کمی بلندتر از آستین دست چپ بود و دستکش چرمی دروگرها، گل پنجه نامیده میشد. آداب و سنتها اگرچه بافت سنتی گلپایگان نسبت به گذشته تغئیرات زیادی کردهاست، اما هنوز برخی آداب و رسوم قدیمی پابرجا است. کُرسیهای داغ که هم میز بود و هم سفره و هم بخاری...، هم کار اجاق و گاز را انجام میداد و دیگوله را در آن بار میکردیم و لبو و چغندر پخته میگذاشتیم و هم گاه گداری لباسهای نمدار را خشک میکرد... بازیهای یقول دوقول (به زبان وانشونی: آلیچُ والیچ). یقول دوقول و پونزده، هزار و صد و شونزده...، ریگ لِهپَّر، چوق پِل، ریگ گوزل، توقلی به چنده، دایره لنگی، هولوموّنه، حَلهقوقو، از من داری، جسنک، آسمون چه رنگه...آنا نه وانا دودو اسکاچی، آنا وانا که لا چی...خرمن کوبی با چون و هرچون، هی شون کردن، چیل گندم، سنگو (سنگ آب)، کاکشی در تابستون، پایه زدن (با تپاله و هیمههای تر مادگاوا) برای سوخت زمستان، هلیم پزی در زمستون...لوآس چینی (ریواس)، شبدر سرکه، کندن جوقاسم، چیدن شنگه و بافقلاق و... هنوز پابرجا است. همین امروز هم گرمک درب امام زاده ابراهیم [۳۵]، خربزه نیوان، خیار رکابدار و انگور عربستون (روستاهای رحمت آباد، در، تیکن، شورچه، حاج بلاغ، تجره، میر آباد)، اهالی مشتاق را به طرف خود میکشد، هنوز کاهوی رباط حسینیه که در اردیبهشت ماه پاگشای عروسهای تازه عقد شده بود و اگر ترک میشد به اوقات تلخی خانواده عروس میانجامید، در خاطرهها باقی است. هنوز پخت نان خونگی ( خمیر داشتن ) در هر خانه ای، کلیه همسایهها را از دریافت چند تا نون تازه در پایان خمیر، مطمئن میسازد. هنوز مردم بیآلایش شهر اعتقاد دارند که رسیدن بوی نان تازه به مشام همسایه مدیونی دارد. [۳۶] هنوز پشت خمیری یکی از رایجترین راههای پخت نان اضطراری است که در اغلب خانهها اتفاق میافتد. (پس از پایان پخت نان، یکی از همسایهها مقدار کمی آرد خمیر میکند و از برکت تنور داغ تعدادی نان برای خودش آماده میسازد. هنوز بسیاری از کشاورزان در خانه خودشان (در تندور خودشان) نان میپزند. نون شیری (نان شیری)، نون شاته، نون بابلو، نون گِرده، نون کنجد، تاس خشک، کوله، دوآتیشه، آرتی، شویر نمینی (Shooar namini)... تنها در تنور خانگی پخته میشود. انواع نان در گلپایگان Question book.svg این مقاله احتمالا محتوی تحقیق دستاول و یا ادعاهای اثبات نشده است. لطفاً با توجه به شیوهٔ ویکیپدیا برای ارجاع به منابع با ارایهٔ منابع معتبر این مقاله را بهبود بخشید. مطالب بیمنبع در آینده مردود و حذف خواهندشد. نون شاته: یه نونی مثل تافتون اما نازک تر و بزرگتر. این نونا خشک میکنند و تو صندوقای مخصوص ذخیره میکنند بخ مصرف ماهیانشون. گِرده (Gerde): این نون گارسی (یه ذره) کلفته مثل بربری ولی به درازی اون نیس. (برخی زمان ها روش زرده تخم مرغ و زرد چوبه و... میزنند تا..."دلدون آب شه"). آرتی (آردی): که همون گردهاستولی پیش از پخت تو آرد میزنند تا قوّتش بره بالا. تاس خشک ( تازه خشک): این نون با کمی ضخامت آخر پخت در تنور میگذارند تا مغز پخت بشه.( آخ که با یه زا ماس کیسه روش از 100 تا پیتزا بیشتر مزه میده). بابلو: همان نان شیر مال ولی مخصوص به شهر خودمون. دو آتیشه: برخی زمان ها خمیرهایی که در تنور حیف و میل میشود را باز خمیر کرده و تبدیل به نان میکنند خوشمزگی این نان باعث شده برخی حتی نان سالم یا دور ریزها ی کنار نان را جدا کرده و با آن نان دو آتیشه درست کنند. کوله: عمداً گوله خمیر را در تنور میاندازند تا پخته شود. یه چیزی مثل نون همبرگر املی (Amali): این نون را که تقریبا کلفت است آغاز تنوری که هنوز تنور گرم نشده میپزند و برای صبحونه نونواها استفاده میکنند. شویر نمینی (Shooar namini): این نان که مثل باگت است را زنان میپختند و دور از چشم شوهرانشان میخوردند. هنوز آش ترخنه، آش لعابی، آش لوآس (ریواس)، آبگوشت دستی، پتله پلو، دلمه با برگ مو، گُندی و، خیلی غذاهای دیگر... در یادها مانده است. افراد سرشناس نوشتار اصلی: فهرست افراد مربوط به گلپایگان در کتاب تذکره الشعرای گلپایگان نوشتهٔ محمد تقی مُذَهبّی، نام بسیاری از شاعران گلپایگان ثبت شدهاست از ابن ماکولا و نجیب الدین جرفادقانی و مدهوش و آیت، تا شهپر و محمدباقر ادیب اشراق و میرزا محمد باقر اعتماد و نصرت الله خالصی درمان کننده بیماری های بدون درمان مانند سرطان و MS و درمان دیابت با برگ ویژه که با دم کردن این برگ دیابت تا 50 درصد بهبود می یابد. مراسم هندو و مشکه هندو (سنت قرض دادن شیر به هم، مراسم شیرواره) به هزاران سال پیش برمی گردد و در گلپایگان نیز کم و بیش، مثل دیگر شهرهای قدیمی ایران زمین وجود دارد. دامداران در روزهای سخت کم شیری که شیر گاو یا گوسفندان یک خانواده برای گذراندن زندگیشان کافی نیست، دست یاری به سوی هم دراز میکنند و با بستن پیمان « شیرواره » و قرض دادن شیر به هم، باری از دوش هم بر میدارند. وظیفهٔ جمع آوری و فرآوری شیر در روستا به عهده زنان است. لذا شکل گیری و اداره آن هم به عهده آنان است افرادی که با یکدیگر هم گله یا هم شیر بودند در فصل بهار و آغاز شیر دهی دامها فعالیت خود را آغاز میکنند. شیوهٔ عمل این گروهها هم برطبق قواعد خاصی است... به نوبت هرفرد متناسب با تعداد دامهایی که دارد، یک تا چند روز شیر جمع آوری شده توسط «همهندوها»ی خودش را گرفته و به صورت یک جا نسبت به تبدیل آن به ماست وکشک و... اقدام میکنند پس از این که زنان هر روز پ از طلوع و بعد از غروب آفتاب کار شیردوشی را انجام دادند در خانه فردی که نوبت اوست جمع میشوند وهر فردی شیر را که در «بادیه» یا کشکول ریخته، تحویل میدهد. در تحویل شیر مقیاس اندازه گیری خاصی وجود دارد (چوقت=چوب خط) برای هر کدام از افراد نشان گذاری انجام شده ومیزان شیر تحویلی او مشخص میشود. فرد موظف است این نشان را وقتی نوبت افراد دیگر فرا میرسد به تدریج مسترد نماید. این جریان تا پایان دوره شیردهی دامها ادامه دارد. درکردن خستگی بعد از مشکه شیر جمع آوری شده پس از این که از صافی (پارچه ای تمیز) گذرانده شد در ظرف بزرگی مسی یا از جنس روی که در محل به آن قزقون میگویند ریخته شده و با استفاده از هیزم (یا هیمه و تپاله) آن را میجو شانند. بعد از این که برای مدتی شیر جوشید آتش زیر قزقون را خارج کرده، با استفاده از ملاقه ای بزرگ شیر داخل قزقون را هم زده و از ارتفاع نسبتاً بالایی شیرها را روی هم میریزند تا کف کند. بعد روپوشی روی قزن قرار میدهند که حالت سبد مانند داشته و ازترکههای نازک درخت بید بافته شدهاست. بعد از این که شیر سرد شد. لایه ای نسبتاً ضخیم از چربی روی شیر میبندد که به آن سر شیر گویند و این لایهها را به صورت طبق هایی از روی شیر گرفته و به مصرف میرسانند. (نخستین سر قزقونی را به همسایگانیکه احتمالاً دام نداشتند هدیه میدادند) شیر وقتی حالت ولرم پیدا کرد آن را از قزقون به ظروف دیگری به نام کشماله یا سونوئه که ظرف بزرگ سفالی است و برای درست کردن خمیر نیز از آن استفاده میکنند منتقل کرده و با افزودن مایه پنیر آنرا پنیر کرده یا با اضافه کردن مقداری مایه ماست آن را به ماست تبدیل میکنند. وقتی ماست آماده شد آنرا در داخل مشکه mashka میریزید ( مشکه: پوست دباغی شده گوسفند است که به صورت کیسه ای استوانه ای شکل که بوسیله چوب و به شکل دسته دار دوطرفه از سقف اتاق از قسمت دریچه آویزان شدهاست و از یک طرف (طرف گردن) باز بوده ماست و آب سرد درون آن ریخته سپس در آنرا بسته و باشدت توسط دو نفر به هم زده میشود این کار برای مدت زیادی صورت میگیرد تا این که چربیهای ماست جداشده وبه صورت تودههای کره در داخل مشکه شناور میشوند.که در اینجا با اضافه کردن مقداری یخ یا آب سرد این چربی جدا میشود و ماست هم تبدیل به دوغ میشود که طبیعتاً از ماست ترش تر و غلظت آن کمتر است. کره ای که به دست میآید را یا به صورت خام مصرف میکنند و یا آنرا آب کرده جوشانده و روغن زرد تهیه میکنند. تمامی مراحل فوق به صورت دستی و با ابزار ساده صورت میگیرد. دوغها را میجوشانند پس از اینکه دوغ جوشیده شده سرد شد آنرا از سادگیری یا ظروف سفالی بزرگتر مثل «نیم منی» و «یه منی» و «دومنی»، درون کیسههای مدقالی (متقالی)، میریزند تا آب آن گرفته شود آبی که از کیسه خارج میشود را هم نگه داری کرده و از آن قره قوروت تهیه میکنند. پس از اینکه آب دوغ جوشیده شده کاملا از کیسه خارج شد، درون کیسه حاوی کشک نرم است باید این کشکها را از کیسه خارج کرده و بصورت قطعات کوچکتری در آورده تا راحت تر خشک شود که خود این کار نیز کمک همهندوها (همشیرها) را میطلبد. زنان همسایه یا هم شیر به کمک فرد آمده و پشت بام خانه بر روی سبدهای چوبی (چولاری و...) پارچه ای تمیز انداخته کشکهای گلوله شده را روی پارچه میچینند تا خشک شود و تا زمانی که این کشکها در آفتاب قرار دارد معمولاً یک نفر مراقب است تا مورد دستبرد پرندگان و حیوانات قرار نگیرد. برخی زمان ها هم با یک چوب و چند لباس کهنه «قلاغ ترسونک» (مترسک) درست میکنند که پرندگان نزدیک کشکها نشوند. این نوع همیاری که ریشه در گذشتههای بسیار دور دارد علی رغم تغییرات اجتماعی هنوز موجودیت خود را حفظ کردهاست مراسم عروسی قنات نوشتار اصلی: مراسم عروسی قنات در گلپایگان مراسم عروسی قنات در گلپایگان در زمانهای دور برگزار میشدهاست. در روستاها وقتی آب قنات کم و یا خشک میشد، برایش عروسی میگرفتند. این جشن هم اوایل بهار و تقریباً اواخر اسفند وقتی که اهالی دیگر از آمدن آب قنات ناامید میشدند صورت میگرفت. منبت کاری و قالی بافی صنایع دستی مهم گلپایگان قالی بافی، نمد بافی، گلیم بافی، منبت کاری، خطاطی، نقاشی...است. شعر و موسیقی و ادبیات هم در گلپایگان سابقه چندین ساله دارد.[۳۷] هنر منبت کاری از زمانهای گذشته در این شهر اساتید معروفی داشتهاست. منبت کاری در گلپایگان پیشینه ای بسیار طولانی دارد و یادگاری از دوران گذشته میباشد که برای رسیدن به مراحل فعلی راهـی بس طولانی را پیمودهاست. تاریخ منبت کـاری در این شهر به زمانی میرسد که نیاکان ما با مصارف گوناگون چوب آشنا شدند؛ بعبارت دیگر تاریخ منبت کاری در گلپایگان، جدا از تاریخ استفاده چوب نیست. باستان شناسان و مورخان، تاریخ استفاده از چوب برای ساخت خانهها در ایران را مربوط به ۴۲۰۰ سال پیش از میلاد مسیح دانستهاند که مقارن با دوران حجر است یعنی زمانی که بومیها پیش از مهاجرت آریاییها در ایران زندگی میکردند. منبت کاران، انواع نقشهای جالب را بانیش قلم منبت بر روی چوب گلابی و گردو و امثال آن در میآورند و با تلفیق برش سطحی جوشها و گرههای چوب سنجد و برخی چوبهای جنگلی که برسطح کار میچسبانند، وسائل تزئینی جالبی میسازند. انواع قاب عکس و ظروف و جعبههای منبت که هنرمندان میسازند وسایل تزئینی و دکوراسیون و فروشگاههای هنری راتشکیل میدهد. این هنر اصیل سابقه ای دیرینه در گلپایگان دارد و در سابق حدود ۷۰ منبت کار از این راه امرار معاش میکردند از نمونههای قدیمی منبت گلپایگان میتوان به قسمت بالای در ورودی هفدهتن، منبر و درب مسجد روستای سرآور و درب امامزاده ابوالفتوح وانشان و آثار استادانی چون استاد حیدر قاشق تراش، استاد حبیب الله یادگاری، استاد عبدالحسین معظمی، برادران مختاری (علی و محمد)، محمد ابراهیم توسلی، محمد رضا توسلی، محمد باقر توسلی، محمدتقی توسلی، حسن بخشی، غلامرضا غدیری، احمد محسنی، محمدعلی فخاری، حسین فخاری، محمد باقر مساح و...حیدر نیکنام (که برخی آثارش در در موزه امام رضا(ع) است)، اشاره کرد. تعمیر منبر صاحب الزمان مسجد گوهرشاد نیز اثر استاد حیدر نیکنام گلپایگانی است. در گلپایگان و حومه مخصوصا حوزه جلگه بیش ازپنج شش هزار کارگاه برای قالی بافی دستی به نام دیواری و دار زمینی وجود دارد. انواع قالی نخ فرنگ و فرشهای معمولی درابعاد مختلف تو دری و نیم و دو ذرعی و شش ذرعی و نه ذرعی و دوازده ذرعی و سرانداز و پنج چارکی میبافند. نوعی از فرش گلپایگان به نام ویس و یاوری با پشم گوسفند و رنگ دندانه و نخ مرغوب و بافت خاص دارای استقامت فوق العاده میباشد. آثار تاریخی گلپایگان مسجد جامع، یادگار دوران سلجوقی بازار چار سوق مناره آجری سلجوقی بنای سیدالاسادات، ارگ تاریخی گوگد، امامزاده هفده تن، ناصربن علی، مسجد حجه الاسلام، گنبد بابا مصری، مسجد جامع سراوان، کاروانسرای جلودار (در جاده قدیم اصفهان)، کاروانسرای دُّر، شهر مخروبه آذرآباد، امامزاده ابوالفتوح وانشان، گوشه، باب شیخ، دره شهیدان، صالح پیغمبر، امامزاده عمران بن علی، ظرف آنشدان نقره ای، قلعه ادیب (پشت بارو). از دیوار بارو که نشان از هویت باستانی گلپایگان است، متاسفانه امروز تنها قسمتهای اندکی باقی است. ۱ـ قسمتی از دیوار و یک برج مخروبه واقع در صحرای عرب ،در کنار پل جدید رودخانه ۲ـ قسمتی کوتاه که ارتفاع آنرا برای همگونی با دیوار ساختمانهای مجاور کم کرده اند، (واقع در پشت مسجد عمو کرم) ۳ـ قسمت از دیوار و دو برج واقع در صحرای پُشته که یکی از برجهای آن به عنوان دیوار منزل مورد استفاده قرار گرفته و تا حد |